۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۱, دوشنبه

تحلیلی بر شرایط فعلی اردوگاه اصلاح طلبا ن و را هکا رها

با کناره گيري خاتمي از صحنه انتخابات در 25 اسفندماه 87 تحليل هاي اصولگرايان و اصلاح طلبان در مورد نتايج انتخابات دچار دگرگوني اساسي شد. قبل از کناره گيري، نظرسنجي ها نشان مي داد خاتمي در مرحله اول انتخابات پيروز خواهد شد اما بعد از کناره گيري، برآورد و نظرسنجي هاي انجام شده حاکي از آن است که هيچ يک از نامزدها توان کسب بيش از 50 درصد آراي مردم را در مرحله اول انتخابات ندارند لذا احتمال دومرحله يي شدن انتخابات زياد است. اگر نقش امدادهاي غيبي، و شبهات و نگراني هاي نحوه برگزاري انتخابات به اين تحليل اضافه شود، مي توان در مورد قطعيت رفتن انتخابات به مرحله دوم نيز با ترديد سخن گفت. در چنين شرايطي راه هاي زير براي اصلاح طلبان متصور است.
1- نامزدهاي اصلاح طلبان از دوگانگي به يگانگي برسند و همگي براي پيروزي کانديداي واحد تلاش کنند. طبيعتاً در اين روش موضوع انتقال به مرحله دوم منتفي است زيرا در مرحله اول يا مي بازيم يا مي بريم.
2-نامزدهاي اصلاح طلب به فعاليت خود تا مرحله اول انتخابات (22خرداد) ادامه دهند و آنگاه در صورت راه يافتن يکي از آنها به مرحله دوم، کليه اصلاح طلبان و خواستاران تغيير، روي کسي که به دور دوم راه يافته بسيج شونداما اکنون با ملاحظات جديدي روبه رو هستيم. اولين ملاحظه آن است که تعداد نامزدهاي ما به دو نفر تقليل يافته، درحالي که در سال 84 چهار نامزد اصلاح طلب در صحنه حضور داشتند و در اسفندماه سال قبل نيز قرار بود سه نامزد اصلاح طلب در رقابت انتخاباتي شرکت کنند. دومين نکته اينکه کليه راه ها براي يکي کردن دو نامزد به بن بست رسيده است و طرفداران هريک از نامزدها وضعيت خود را اميدوارکننده تر دانسته و تمايل به انصراف نامزد مورد علاقه خود ندارند. البته طرفداران سيستم دوکانديدايي استدلال هايي دارند که قابل تامل است. به عنوان مثال گفته مي شود يکي شدن کانديداي اصلاح طلبان کل آراي سبد اصلاح طلبي را کاهش مي دهد زيرا به عنوان مثال اگر کروبي کانديداي واحد باشد، بسياري از اصولگرايان معتدل و منتقد احمدي نژاد که به ميرحسين راي خواهند داد هرگز به کروبي راي نمي دهند. از سوي ديگر اگر ميرحسين کانديداي واحد باشد بسياري از چهره هاي مردمي (عمدتاً مربوط به پنج دهک پايين) چندين استان غربي و جنوبي که به کروبي راي مي دهند اگر او نيايد به ميرحسين راي نمي دهند. ملاحظه مي شود سبد راي اصلاح طلبان در صورت حضور دو نامزد به دليل اينکه پايگاه هاي مردمي آنها قدري متفاوت است آراي بيشتري را جمع خواهد کرد تا اينکه فقط يکي از آنها به صحنه بيايد. حال بايد ديد با توجه به شرايط موجود يعني وجود دو نامزد در جمع اصلاح طلبان و انحصار ابزارهاي اجرايي و نظارتي و رسانه يي ملي در دست نامزد اصولگرا چه بايد کرد. تغيير وضعيت موجود بايد مهم ترين شعار انتخاباتي براي کليه اصلاح طلبان و همچنين بخش عظيمي از اصولگراياني باشد که تداوم مديريت فعلي کشور را به سود منافع ملي و مصالح جمهوري اسلامي نمي دانند. در اينجا بحث اين نيست که چه کسي زمام امور کشور را به دست مي گيرد، بلکه مساله اين است که وضعيت فعلي بايد تغيير يابد. يکي از بزرگان مي گفت؛ الان ما بايد دنبال «حول حالنا» باشيم نه «احسن الحال» براي اينکه هرچه بشود از وضع موجود بهتر است. براي تحقق اين موضوع بايد به گونه يي عمل شود که آقاي احمدي نژاد نتواند نيمي از آراي شرکت کنندگان را در مرحله اول حائز شود. يک استدلال رياضي ساده مي تواند راه تحقق موضوع فوق را به ما نشان دهد. درصد آراي رقيب از نسبتي به دست مي آيد که صورت آن آراي احمدي نژاد و مخرج آن ميزان شرکت کنندگان در انتخابات است. براي اينکه حاصل نسبت فوق کاهش يابد بايد با مکانيسم هاي قانوني صورت مخرج را کاهش و مخرج کسر را افزايش داد. صورت مخرج يعني آراي احمدي نژاد موقعي کاهش مي يابد که عملکرد چهارساله دولت نهم با عدد و رقم و با استناد به گزارش هاي رسمي داخلي و بين المللي در معرض ديد مردم قرار گيرد. بايد تبيين شود چگونه در حوزه بين المللي جايگاه ايران سقوط کرده است. بايد وضعيت سياسي داخلي و فضاي فرهنگي کشور با استناد به واقعيات موجود تشريح شود. در حوزه اقتصاد بايد تخلفات قانوني دولت و هرز رفت منابع عظيم ارزي تبيين شود. و اما در مورد مخرج کسر يعني مشارکت مردم؛ بايد در شرايطي که رسانه هاي عمومي و دولتي هيچ گونه تمايلي به تشويق مردم براي حضور در انتخابات ندارند تلاش فراواني براي حضور مردم در پاي صندوق هاي راي به عمل آيد. در اين بخش مهم نيست افراد به چه کسي راي مي دهند بلکه مهم بالا بردن ميزان آراي ماخوذه است. آخرين ولي مهم ترين نکته اينکه اصلاح طلبان کانديداي يکديگر را تضعيف نکنند. اين اشتباه بزرگي بود که در سال 1384 اتفاق افتاد و نبايد دوباره تکرار شود. در مرحله اول انتخابات سال 84 متاسفانه طرفداران نامزدهاي اصلاح طلب براي حمايت و تبليغ نامزد خود تلويحاً يا تصريحاً زبان به نقد ساير نامزدهاي اصلاح طلب مي گشودند. طبق بررسي هاي دقيقي که در اين زمينه انجام شده، در مرحله دوم انتخابات بسياري از طرفداران نامزدهاي اصلاح طلب (کروبي، معين، مهرعليزاده) به رغم اينکه از طرفداران خود خواستند به هاشمي راي دهند، يا به پاي صندوق راي نرفتند يا به احمدي نژاد راي دادند. دليل روشن اين مطلب تبليغات منفي بود که توسط ستادهاي همين آقايان صورت گرفته بود. 1 بايد شرايط و فضاي دوستانه يي در اين انتخابات فراهم آيد تا اگر انتخابات به مرحله دوم کشيده شد، از حمايت کامل رقباي اصلاح طلب برخوردار باشيم. حتي مي توان به گونه يي عمل کرد که برخي از نيروهاي فعال و اصلاح طلب براي ارتقاي راي هر دو نامزد اصلاح طلب فعاليت کنند. به طور خلاصه چهار پايه اساسي پيروزي مردم در انتخابات چنين است. 1- تلاش براي تغيير مديريت (مقدم بر اينکه چه کسي مي آيد.) 2- تبيين عملکرد دولت نهم براي مقابله با تبليغات خلاف واقع رسانه هاي عمومي 3- تشويق مردم به راي دادن به يکي از دو نامزد اصلاح طلب جهت سنگين کردن سبد آراي اصلاح طلبان 4- اجتناب از هرگونه موضع گيري انتقادي در مورد رقباي اصلاح طلب به منظور بهره برداري حداکثري در مرحله دوم انتخابات.
درشرایط فعلی چنانچه اصلاح طبان بتوانند صحنه انتخابات را درست اداره کنند ودست از دعواهای سیاسی بردارند می توانند برنده انتخابات باشند و دو قطبي موسوي - كروبي را شكل دهند.
در اين وضعيت محمود احمدي نژاد اگرچه رييس جمهوري است كه همه امكانات را در اختيار دارد اما جز نظاره گر ميدان نقش موثري نخواهد داشت. زيرا اكنون مي تو ان مردم را به چهار بخش تقسيم كرد. بخش اول آراي خود را به سبد آقاي احمدي نژاد به عنوان اين كه ايشان رييس جمهور است، مي ريزند. اما سه بخش ديگر اين گونه نيستند. آنها در دو حالت " سكوت " يا " حمايت از نامزد اصلاح طلبان" در تردد فكري هستند. آنچه مشخص شده اين است كه بخش قابل توجهي از مردم نمي خواهند به محمود احمدي نژاد مجددا راي دهند.طبيعتا آنهايي كه راي به " ديگري " را در جغرافيايي سياسي ذهنخود دنبال مي كنند ، برنامه هاي كروبي و موسوي نقش اول را خواهد داشت. اين نعمت بزرگي است و اگر آگاهانه و با درايت جمعي اصلاح طلبان مديريت شود، به نظر مي رسد رييس جمهور آينده يك نيروي اصلاح طلب ( با درصدي تفاوت در روش ها ) نصيب مردم خواهد شد و احمدي نژاد آرا آرام در اين ميدان كمرنگ مي شود.
نكته مهم اين است كه جناح راست و اصولگرايان چه خواهد كرد. در اين ميان بخشي از آنها كه با احمدي نژاد قول و قرار گذاشتند ، همچنان از او حمايت تبليغاتي مي كنند اما بدنه و آن بخش هاي مهمتر كه سكوت كرده اند، به موسوي گرايش پيدا مي كنند. اين البته براي بدنه احزابي مانند مشاركت و مجاهدين خوشايند و حتي قابل تحمل نيست كه ببينند در ميدان ولي عصر تهران بايد كنار اصولگرايان عكس هاي موسوي را بلند مي كنند. با اين حال ظرفيت موسوي و اصلاح طلبان را مي رساند.
اگرچه همين موضوع وضع را براي مهدي كروبي بهتر مي كند. چرا كه آن كساني كه به گزينه اي غير از احمدي نژاد مي انديشند،از بين از بين ميرحسين موسوي و كروبي به كسي راي مي دهند كه برنامه اقتصادي داشته باشد.
مهندس موسوي اگرچه درباره اقتصاد و لزوم استفاده از مديران شايسته گذشته و كنار گذاشته سخن گفته اما برنامه اقتصادي خود را تاكنون تهيه نكرده و آنچه كه در جزوه توحيد و تعاون آمده بود با برنامه هاي اقتصادي روز كاملا فاصله داشت. اين اميدواري وجود دارد كه ايشان در فرصت اندك موجود برنامه اقتصادي خود را اعلام كند.
فكر مي كنم يكي از دلايلي كه ايشان تا كنون برنامه اي ارايه نكرده است به اين دليل است كه ايشان بيشتر درصدد بود گفتمان امام و انقلاب را زنده كند و از آنجايي كه مي پنداشت آقاي خاتمي در عرصه مي ماند لزومي نديد تا به سوي برنامه نويسي براي اداره كشور گام بردارد. اگرچه اكنون خيلي دير است اما اين نقصيه بايد سريعتر جبران شود. با اين حال تا كنون برنامه اقتصادي دكتر نيلي كه آقاي كروبي از آن استفاده مي كند به گفته اقتصاد دانان كاملا عملياتي و بهتر از حرف و نظرات ديگران است.
نكته پاياني اين كه در شرايط فعلي اصلاح طلبان اين بازي برده اند و نبايد آن را ببازند. الان همه چيز به سود اصلاح طلبان است و آنها با توجه به اين كه دولت و مجلس را ندارند از اصولگرايان خيلي جلوتر هستند. مهندس موسوي داراي ارزش هاي بسياري است كه نمي توان ناديده گرفت. همين طور آقاي كروبي توانسته با سخنان و رفتار عملي خود نظرات مردم را در سطح وسيعي تغيير دهد.
چهار سال پيش مي توانستيم و اين امكان وجود داست كه كانديداي خود را رييس جمهور كنيم و اين موقعيت را نيز داشتيم. اما تنگ نظري ها مانع از اين موضوع شد. الان حضور توامان آقايان كروبي و موسوي ذهن افكار عمومي به اين سو متمركز كرده است. اين موضوع در روزهاي آينده نمود بيشتري نيز خواهد يافت.
ممكن است برخي، جاهلانه بخواهند دوقطبي روحاني - مهندس را شكل بدهند. بايد به اين افراد ياد آور شد اين دوقطبي را چهار سال پيش نيز برخي دنبال كردند اما در اين 4 سال عملكرد رييس جمهور غير روحاني را نيز ديديم. مديريت و رضايت مندي مردم روحاني و غير روحاني نمي شناسد. در دوران آْقاي احمدي نژاد كه رييس جمهور غير روحاني بود اما به گواه كارشناسان اقتصادي و حتي اصولگرايان نارضايتي ها و ناكارآمدي ها افزايش يافت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر