سال هاست که در واژگان سیاسی مملکت ما لفظ اصول گرایی به گوش می رسد. گروهی، حتی پیش از دوره اصلاحات ، نیروهای سیاسی جامعه را به اصول گرا و غیر اصول گرا تقسیم می کردند و بر اساس آن ، بحث خودی و غیر خودی را پیش می کشاندند. با آغاز جنبش دوم خرداد و دوره اصلاحات و تقسیم بندی نیروهای سیاسی به اصلاح طلب و اصول گرا، این تلقی ایجاد می شد که اصلاحات در مقابل اصول گرایی است.
متاسفانه هیچ گاه تعریف روشنی از اصول گرایی، مطرح نگردید. اگر بناست که تعریفی از اصول گرایی داده شود، لازم است به شعارهای بنیادین انقلاب و سخنان بنیان گزار انقلاب اسلامی برگردیم ، که تبلور این خواست ها، در قانون اساسی جمهوری اسلامی تصریح گردیده است. شعاراساسی انقلاب: " استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" بنیادی ترین اصول انقلاب را بیان می کند. در این اصل، اسلام ، آزادی ، جمهوریت و استقلال از وابستگی به قدرت های خارجی با هم دیده شده اند. اسلام منهای آزادی و جمهوریت و احترام به رای مردم، آن اسلامی نیست که اصول انقلاب را تشکیل می دهد و البته، جمهوریت و آزادی منهای اسلام ، نه خواست این ملت و نه با اصول انقلاب بزرگ مردم ما سازگار است.
هنوز سخنان حضرت امام در گوش های ما طنین انداز است که "میزان رای ملت است" . " انتقاد بلکه تخطئه ، از الطاف خفیه الهی است" ، مراجعه حضرت امام، به رفراندوم جمهوری اسلامی گویای آن است که حضرت امام ، رای مردم را نه یک زینت ، که به صورت کاملا بنیادی به آن می نگریسته است.
آنان که داعیه اصول گرایی دارند، باید بیش از همه، مدافع آزادی های قانونی ، جمهوریت و احترام به آراء مردم می بودند. باید اسلام را اسلامی معرفی می نمودند که تعارضی با آزادی و جمهوریت نداشته باشد.
شکل گیری دوره اصلاحات که نماد آن به حق فرزند فاضل امام ، جناب حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی است، چیزی جز مراجعه به اصول اساسی انقلاب نبوده است. تفکر اصلاحات هدفی جز بارور کردن نظامی که بر اساس تفکر امام شکل گرفته بود، نداشته و ندارد.
سید محمد خاتمی به عنوان نماد اصلاحات چنین بیان می دارد که " اسلام، اسلام انقلاب ماست که امام(ره) آن را بیان کردند و میزان را رای مردم دانستند و آنها را ارباب دانستند.... اتفاقا اصولگرایی این است که آیا ما به این اصل پایبند هستیم و از ان دفاع می کنیم یا به نام دفاع از اصول، این مهمترین اصل اجتماعی را زیر پا می گذاریم "
ایشان در معرفی اسلام چنین می گوید : "اسلام ناب، یعنی اسلام مقابل تحجر و اسلامی که طرفدار استبدادباشد و حرمت مردم را نگه ندارد و موافق پیشرفت جامعه نباشد، این اسلام، اسلام آمریکایی است ... اسلام ناب اسلامی است که در عین اینکه ظریف ترین و لطیف ترین ارزشهای اخلاقی را در جامعه تزریق و تقویت می کند، باعث پیشرفت و آزادی و آبادانی کشور می شود "
اما اینک که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم قرار گرفته ایم ، با یک مرور بر عملکرد چهارساله دولت نهم که متاسفانه علی رغم در آمد 270 میلیارد دلاری در طول این دوره، نه تنها پول نفت بر سر سفرههای مردم آورده نشده بلكه سفرههای آنان نیز با تهدید جدی تورم و كمبود روبرو بوده است. امروز ، به سبب سوء مديريت دولت نهم پايههاي توسعه كشور، آسيب جدي ديده است. كاهش نرخ رشد سرمایهگذاریهای داخلی و همچنین روند رو به كاهش سرمایهگذاریهای خارجی در حوزه اقتصاد ، مورد تهدید قرار گرفتن همه مظاهر مردمسالاري از قبيل رسانههاي آزاد، تحزب، انتخابات آزاد، آزاديهاي مشروع مانند آزادي بيان، آزادي اجتماعات ، در حوزه سیاست داخلی، اجتماع و فرهنگ و نیز انزواي كم نظير ايران كه در هيچ دورهاي از تاريخ پس از انقلاب سابقه نداشته است در عرصه سياست خارجي، همگی حاصل سیاست هایی است که منافع ملی کشور را مورد تهدید قرار داده است و فشار مضاعفي بر ملت ايران چه از نظر وجهه بينالمللي و چه از نظر تضييقات اقتصادي و معيشتي تحميل کرده است.
امید داشتیم حضور حجتالاسلام والمسلمين خاتمي در روند انتخابات رياست جمهوري ، نوید بخش جبران صدمات جدی باشد که در طول این مدت بر بنیان های جامعه فرود آمده است، اما اینک که ایشان به این تشخیص رسیدند که از حضور مستقیم در انتخابات ریاست جمهوری انصراف دهند (الخیر فی ما وقع)، به حق پرچم جبهه اصلاحات را به سیدی دیگر سپرده اند که این ملت ، او را از دیر باز به صداقت، اخلاق، بزرگ منشی، مردم داری ، تواضع، مدیریت، هنر ، تفکر روشن ، تدین و تعهد به آرمان های این انقلاب و اعتقاد به خرد جمعی می شناسد. بی شک مهندس میرحسین موسوی، کسی است که به تعالی این مرز و بوم باور دارد. او باور دارد که باید با اصلاحات و مدیریت تغییرات، در مقابل پدیده های اجتماعی و جهانی برخورد کرد.
از دیدگاه مهندس میر حسین موسوی آزادی های مصرح در قانون اساسی، برای بقای نظام حیاتی است. آقای مهندس موسوی در اولین بیانیه انتخاباتی خود بیان می دارد که "بهويژه جا دارد كه ارزش آزادي در اين عصر مورد توجه چندينباره قرار گيرد. اين آرماني است كه خرازيها و باقريها و باكري ها در پاي آن جان دادهاند، زيرا اگر آنان و يارانشان نميايستادند از جمله نخستين نعمتهايي كه از ما سلب ميشد آزادي بود. ما را چه ميشود كه به كمترين بهانه خانه آرزوهاي همت را خراب ميكنيم تا به جايش برجهايي از جاهطلبي خود بسازيم؟"
او بیان می کند که " اعتقادم این است که محدودیت ها پاسخ نمی دهد و مدیریت فضای سیاسی و فرهنگی کشور با مزیت های تمدنی و فرهنگی و اعتماد به مردم و سرمایه اجتماعی این قدرت را به ما می دهد که جریان توسعه یافتگی را تشدید کنیم ."
دفاع او از برقراری کانال های تلویزیون خصوصی ، باور او به آزادی را نشان می دهد. باور آقای مهندس موسوی به آزادی چیزی نیست که تازگی داشته باشد، وجود حجت الاسلام و المسلمین آقای خاتمی به عنوان وزیر ارشاد در دولت آقای مهندس موسوی، گواه و دلیلی بر باور آقای مهندس موسوی به آزادی از دیرباز دارد. به خاطر داریم هنگامی که آقای مهندس موسوی در دوران جنگ از روزنامه ای به خاطر افشای اسناد محرمانه شکوه می کرد، تنها محدودیتی که برای این روزنامه اجرا شد، عدم توزیع آن در جبهه های جنگ بود، نه توقیف آن.
او در وصف جمهوریت چنین بیان می کند که: "عموم مردم ما هم روی جمهوریت تکیه دارند و هم روی اسلامیت، این دو از هم جدایی ناپذیرند. نمیشود با تفکیک از هم آنها را مطرح کرد. این مساله جنبه استراتژیک و اساسی برای کشور ما دارد. هر کدام از اینها جدا از هم مصرف شوند، فاجعهای برای کشور ما خواهند بود. اعتقاد باطنی من است که بدون اسلامیت یقینا جمهوریت جز یک جمهوری وابسته به قدرتهای خارجی نخواهد بود و بدیلی برای جمهوری اسلامی وجود ندارد. همان طور که اگر بدون جمهوریت، اسلامیت را مطرح کنیم، با اسلامیت تحجری که نمیتواند به مسایل روز و حکومتی و مسایل فرهنگی جهان پاسخ دهد، روبه رو و غرق در مسایل خرافی و انحطاطآور خواهیم شد".
با توجه به این که تحزب از لوازم آزادی و جمهوریت می باشد، در باور آقای مهندس موسوی اگر در زمینه حزب پیشرفت داشته باشیم، مشکلات کمتری خواهیم داشت و اگر احزاب امیدوار باشند که در آینده می توانند سهمی در انتخابات داشته باشند برای ملت خودشان برنامه ریزی می کنند و نیروی انسانی تربیت می کنند.
از بنیادهای تفکر اصلاحات، احترام به کرامت انسان است که در تفکر نماد اصلاحات موج می زند. آقای خاتمی شعار آزادی مخالف من را می داد و امروز آقای مهندس موسوی هنگامی که یک طنزنویس، در مورد یک خانم منتقد ، حریم ادب را نگه نمی دارد، به او تذکر می دهد. نگه داشتن حریم ادب فقط برای دوستان نیست.
از این روست که آقای مهندس موسوی تصریح می کند که من اصلاح طلبی هستم که اصول را گم نمی کنم.
امید است در 22 خرداد، با اعتمادی مجدد به سمبل صداقت، اخلاق، بزرگ منشی، مردم داری ، تواضع، مدیریت، هنر ، تفکر ، تدین و تعهد ، و با رای قاطع ملت به آقای مهندس میرحسین موسوی، دوم خردادی دیگر آفریده شود. روزگاران به شود.
۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۳, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر